عزیزکم امروز صبح بابابزرگ اومد دنبالم تا ببرتم آزمایشگاه ببین هنوز نیومده چقدر برای همه مهمی فقط به مامانی گفته بودم که تو وجودم یه هدیه آسمونی است و گفتم به کسی نگه تا 3 ماه بگذره ولی خوب با بابا قرار گذاشته بودیم که فقط به مامان بزرگ ها و بابابزرگها بگیم البته مامانی زحمت کشید و به همه گفت از بس که ذوق زده شده بود نمی دونی همه ذوق دارن عمه هات حتی دایی امیرت همه دارن شادی می کنن خدا کنه تو دل مامان بمونی تا آخرش و منو تنها نزاری خیلی می ترسم از این که ترکم کنی حتی فکرش هم داغونم می کنه جواب آزمایش رو گفتن بعد تاسوعا و عاشورا می دن یعنی من باید تا 4 روز دیگه صبر کنم هر چند که مطمئنم تو آمیخته با وجود منی.
نظرات شما عزیزان:
|